Description
دار سایه درازی داشت. وحشتناک و عجیب. خورشید که بر می آمد ، سایهاش از جلو همه مغازهها و خانهها میگذشت. با این صحنه شگفت سال بلوا آغاز میشود. داستانی که در آن همه چیز منظم است و منظم نیست ؛ داستانی که تاریخی است و تاریخی نیست ؛ داستانی که روایتش خطی است و در عین حال سیال است. ماجرا عمدتاً از زبان دختری روایت میشود که پدرش سرهنگ است و در آرزوی صعود از پلههای ترقی مدام سقوط میکند. سرهنگ هرگز به پایتخت خوانده نمی شود ، دخترش نیز به جای آن که همسر ولیعهد و ملکه ایران شود ، دل سپرده به عشق کوزهگری غریب به ناچار به همسری پزشکی در میآید که سرانجام قاتل
اوست. تصویر موشکافانه مظلومیت زن ایرانی ، مظلومیت مرد هنرمند ایرانی و تاریخ پرهراس یک سرزمین کهنسال ، از سال بلوا رمانی ساخته
است که هرگز فراموش نمیشود.
کتاب سال بلوا ، به نویسندگی عباس معروفی ، توسط انتشارات ققنوس چاپ و توزیع شده است.
0 نظر