Description
درخت مثل خود آذر است ، شوخ و شنگ و دیوانه. از مدتها پیش پیله کردهام به درخت. شاید هم درخت پیله کرده است به من. بعضی وقتها میآید و مثل ولگردی میچسبد به دیوار مغزم و همان جا از نو سبز میشود. آفتاب از هر طرف به آن میتابد و درخت انگار یک هوا بلندتر میشود. از همهی خانههای محله میشود
آن را دید. بعد آرام و بیصدا دود از آن بلند میشود. مثل این است که ذره بین گندهای رویش بگیری و آتشش بزنی یا انگار صاعقه آن را زده باشد. صاعقهای بدون باران ، آن هم در هوای آفتابی. اریب ، ناگهانی و بیصدا. درخت سیاه میشود.
کتاب رازی در کوچه ها ، به نویسندگی فریبا وفی ، توسط انتشارات مرکز ، چاپ و توزیع شده است.
0 نظر