Description
همچنان که جمجمه در شکستگی خشت سوخته ای فرو می رفتیم که لحد ما در زمین بود و انگار چشمانمان می خواستند سفیر تنمان باشند و عبود کنند از سنگ و خاک و گدازه و آتش ملتهب ، سلسله ای از اجزای وقایع فراموش شده سر راه پیدایشان می شد ، مثلا صدا ضجه التجایی یا تصویر از شعله ای یا بویی حاکی از آتش خرمنی که تا ابدالاباد می سوخت ، عضلات بدن های خیس از خون و عرق و گناه فرمان ها و شلیک توپ ها و ریزش عمارت ها و تلمبار ویرانی در منظر عمق تاریک دهلیزی در آن سوی روزنی ...
کتاب ملکان عذاب ، به نویسندگی ابوتراب خسروی ، توسط انتشارات گمان ، چاپ و توزیع شده است.
0 نظر