Description
زنی به خاطر ابتلا به بیماری ایدز در حال مرگ بود.کشیش را خبر می کند تا باعث آرامش روحی او شود.
اما هیچ نتیجه ای حاصل نمی شود.
زن می گوید:من باخته ام ، من تمام زندگی خود و اطرافیانم را ویران کرده ام.من دارم با درد و رنج به جهنم می روم .امیدی برایم نمانده است.
کشیش چشمش به تصویر دختر زیبا روی کمد می افتد و از زن می پرسد : اون عکس کیه؟
زن با قیافه ای خوشحال پاسخ میدهد:اون عکس دخترمه .زیباترین کسی که در دنیا دارم. (ببینم ، اگر دخترت به دردسر بیفتد یا خطایی ازش سر بزند ، کمکش می کنی ؟می بخشیش ؟باز هم دوستش داری ؟ )
زن نالان می گوید:البته که میکنم .من حاضرم هر چیزی که از دستم بر بیاید برایش انجام دهم.چرا یه همچین سوالی می کنی؟ (چون می خواهم بدانی که خدای تبارک و تعالی هم روی کمدش عکسی از تو دارد. )
جلد اول مجموعه ی قصه هایی برای از بین بردن غصه ها ، به نویسندگی مسعود لعلی ، توسط انتشارات بهار سبز ، چاپ و توزیع شده است.
0 نظر