Description
راستش را بخواهید اسمِ من واقعاً پنیقشقرق نیست.
پنلوپه جونزه! لقبِ قشقرق را بابایم به شوخی گذاشته روی من.
به نظر خودم که اصلا هم قشقرق نیستم. فقط بعضی وقتها ایدههای درخشان منحصر به فردم فاجعه به بار میآورند.
مثلا من اصلا نمیخواستم بابا مجبور شود با یک گلدان پلاستیکی روی کلهاش به جلسهی حیاتیشان برود فقط میخواستم یک کلاه مخبازکن اختراع کنم. یا من از کجا باید میدانستم جوشهای آبلهمرغانی به درد زنگ ببین و بگو نمیخورد یا اینکه واقعا خبر نداشتم وقتی آدم با لباس مبدل و به شکل یک گربهی آبی هم که باشد باز هم آبله مرغانش واگیر دارد و نمیتواند به کلاس ژیمناستیک برود.
کتاب ویروس پخش کن خطرناک ، ششمین جلد از مجموعه ی پنی قشقرق ، به نویسندگی جوآنا نادین و با ترجمه ی مونا توحیدی ، توسط انتشارات هوپا ، چاپ و توزیع شده است.
0 نظر