Description
شورا با عجله خودش را میرساند به اتاقش و منتظر زنگ موبایلش میماند. فکری
است که از کی به این روز افتاد. موبایلش حکم اسباب بازی را داشت برایش. پرت اش می کرد ، گم اش میکرد. دیگران پیدایش میکردند میدادند دستش. حالا دستش گم می شود ، گوشی گم نمیشود. پایش گم می شود ، گوشی گم نمیشود. شده کپسول
اکسیژن برایش. در انتظار زنگ آن نفسش تنگ میشود. بیقرار میشود. زنگش انگار زنگ نیست. زنگ زندگی است. زنگ خیال است. گوشی را میچسباند به گوشاش
و در را نیمه باز میگذارد تا صدا به هال نرود.
کتاب روز دیگر شورا ، به نویسندگی فریبا وفی ، توسط انتشارات مرکز ، چاپ و توزیع شده است.
0 نظر