Description
گویی شعلۀ قلبش توان آن را داشت که شب های تاریک تمامی دریاهای ناشناخته را روشن کند و خیال فریا فانوسی راهگشا بود در میان آبتَل های ناپیدا ؛ انگار بادها مسخر شده بودند تا به سوی آینده پیشش برانند و ستارهها در مدارشان میگشتند تا چنین آیندهای را رقم بزنند ؛ گویی جادوی اشتیاقش را توانِ آن بود که کشتی را حتی بر قطرهای ژاله پیش براند یا از سوراخ سوزنی عبور دهد؛ و اینها نبود مگر به خاطر طالع نیکوی بونیتو که مقدر شده بود در خدمت چنین عشقی باشد ، عشقی چنان پرفیض که هر مسیری را بر زمین روشن و هموار و ایمن میکرد.
در میان آثار معروف جوزف کنراد ، فریای هفت جزیره کمتر شناخته شده است. این داستان ، که در سال 1912 منتشر شد ، از معدود روایتهای عاشقانۀ جوزف کنراد و تقریباً تنها اثری است که شخصیت اصلیاش یک زن است ، دختری به نام فریا. فریا در اسطورههای مردم اسکاندیناوی الهۀ عشق و زیبایی و زایندگی است. شبیه ونوس است در اساطیر رومی یا آناهیتا در فرهنگ ما. پس میشود اینطور گفت که داستان تعریف و تصور کنراد است از کمال زیبایی ، از عشق و همینطور از زن.
کتاب فریای هفت جزیره ، به نویسندگی جوزف کنراد ، و با ترجمه ی فرزانه دوستی ، توسط انتشارات بیدگل ، چاپ و توزیع شده است.
0 نظر