Description
اما لحظاتی هست که آن روز را به یاد میآورم ، اینکه چه لذتی دارد که مردی بیقید باشی با دوستانی بیقیدتر.... سه مرد با تفنگ. به جرقۀ سوزانی فکر میکنم که از آتش جدا میشود و با باد به سمت انبارها و علفهای خشک میآید؛ و به سه سرباز چترباز دیوانه در محوطهای محصور. شاید از فورت برگ صدای انفجار را میشنیدند. همهشان آسمان را که زرد و سرخ میشد میدیدند و لرزش زمین را حس میکردند. چیز مهیبی میشد.
سه سرباز جوان آمریکایی همزمان با جنگ ویتنام در پادگانی با همدیگر دوست میشوند. با گذر زمان آنچه را در خود مییابند در دیگری هم میبینند. آنها میخواهند چیزهای تازهای را تجربه کنند ، هر قدر هم که این چیزها خطرناک باشد. اما مشکل آنجا آغاز میشود که دزدیهایی در پادگان اتفاق میافتد... و
آنها بیاختیار به یکدیگر سوءظن پیدا میکنند.
کتاب دزد پادگان ، به نویسندگی توبیاس ولف ، و با ترجمه ی بیتا ابراهیمی ، توسط انتشارات بیدگل ، چاپ و توزیع شده است.
0 نظر