Description
شوالیهای جوان ، از پشت دیوار تکان نمیخورد! چرا که فکر میکند یک ببر عصبانی یا یک کرگدن خیلی بزرگ و یا حتی غول بزرگ که میخواهد او را یک لقمهی چپ کند ، پشت دیوار انتظارش را میکشند. او در این سمت احساس امنیت می کند ، اما وقتی که آب تمام محل را فرا میگیرد و بالا میآید و سروکلهی تمساحهای گرسنه پیدا می شود ، او چارهای جز رفتن به سمت دیگر ندارد. او کمک میخواهد و موجودی کمکش میکند که آنقدری که فکر می کرد ، خطرناک نیست!
کتاب وسط این کتاب یک دیوار است ، به نویسندگی جان ایجی و با ترجمه ی پیام ابراهیمی ، توسط انتشارات پرتقال چاپ و توزیع شده است.
0 نظر