Description
آدم هایی بودند که هر کدام با سه یا چهار کلاه به طرف خانه هایشان می دویدند.
برای هر یک از اعضای خانواده کلاهی به دست آورده بودند.
یک خواهر روحانی هم از راه رسید و کلاه های کوچکی ، برای بچه های یتیم جمع کرد.
هر چه مردم بیشتر کلاه ها را جمع می کردند ، از آسمان بیشتر کلاه می بارید .
کلاه خیابان ها و بالکن ها را پر کرده بود : کلاه های بچه ها ، شاپو ها ، کلاه های بوقی ، کلاه های کابویی ، کلاه های نوکدار ، کلاه های نواردار ، کلاه های بی نوار....
کتاب روزی که در میلان از آسمان کلاه می بارید ، بیست داستان بسیار جذاب از یکی از بزرگترین نویسندگان ایتالیا دارد و هر داستان سه پایان متفاوت دارد. هر کدام از پایانها را که پسندیدید ، انتخاب کنید و اگر هیچکدام را نپسندیدید ، خودتان پایان داستان را خلق کنید.
کتاب روزی که در میلان از آسمان کلاه می بارید ، به نویسندگی جانی رداری ، و با ترجمه ی چنگیز داورپناه ، توسط انتشارات هوپا ، چاپ و توزیع شده است.
0 نظر