Description
او سرهنگ است و کیهانی و بزرگتر ما و احتـرامش واجـب. من که دامادم ، جوانمردم و شاید سر سوزنی آدم. همسـرم حـوّا نیست ، فرشته است ، فرزند کیهانـی و آذرمیدختـی. آن که ستون داستـان است ، منصور بیتل اسـت یا منصور مرعشی پاچناری؛ افسر سابق ارتش و آگاهی و ... با توست که بگویی برآمده از روشنایی یا تاریکی؟ یا هر نامـی دیگر که برازنـدهی شخصیت اول یک اثر پلیسـی غیرمتعـارف باشد. دیگران هم در این گیرودار خواهند بود. هرکس به صدا
و نقشی که خود اختیار کند. یا در اختیارش بگذارند در این لـوح کـه داسـتـان زندگیاش نـامنـد. داستـان عبـرت میآموزد و سبـب دیرپایی اش آن که نو به نو شود در هر عصر و به مقتضیـات زمانـه. شـاید نام کیان و مهران گوشـهی چشمـی باشد به مَشی و مَشیانه یا اعقـاب شیث ، که پهلـو میزند به انسـانهای پس از انسان های نخستین. کسی چه میداند نسلی که از آنان پس اُفتـد به چـه اندام و خُلق و خو باشد. فقط خدای عزّ و جلّ عالم است به هر دو جهان.
کتاب برهنه در باد ، به نویسنگی محمد محمدعلی ، توسط انتشارات مرکز ، چاپ و توزیع شده است.
0 نظر