Description
هزاران جنگجو سوار بر اسب از آن سوی صحراها و شنزارها حمله آوردند و خاک از
زیر سم اسبانشان به هوا برخاست و روی خورشید را پوشاند . مردانی با شکل و
شمایل عجیب حمله را آغاز کرده بودند ؛ مردانی که منظری هولناک داشتند ؛
جمجمههایی که به دلیل بستن در کودکی از ریخت افتاده بود ، دو شکاف به جای
چشم و گونههایی متورم که رد زخم زشتشان کرده و پوشیده از ریشی تُنُک .
اسبان و سوارانی که به نام هون شناخته میشدند ، چنان با یکدیگر هماهنگ
بودند که انگار با تنی واحد حرکت میکنند . اسبانِ کوتاه و پرمو ،
سوارانشان را با سرعتی نفسگیر به میدان نبرد میرساندند و آنگاه که
راکبان با شمشیر و نیزه درگیر نبرد بودند ، به آسانی یاریشان میکردند .
مردان علاوه بر ظاهر هولناکشان فریادهایی وحشتانگیز سر میدادند و
قربانیان خود را که در کشمکش بودند ، به هول و هراس میافکندند . همچنین
پوست حیواناتی که به دور شانه میپیچیدند ، ظاهرشان را مخوفتر میکرد .
آتیلا ، شاه هونها ، با اعتماد به نفسی جسورانه سپاهش را رهبری میکرد .
آنگاه که اسب سیاهش را پیشاپیش سپاه میراند ، جنگجویانش هر حرکت او را
میپاییدند . عزمِ جزم او از آروارههای فشردهاش پیدا بود . او به افرادش
اشاره میکرد تا با سرعت هر چه بیشتر پیش بتازند . هونها دومین حمله به
امپراتوری روم شرقی را در بهار سال ٤٤٧ میلادی آغاز کرده بودند .
کتاب آتیلا رهبر هون ها ، به نویسندگی بانی کارمن هاروی ، و با ترجمه ی رضا علیزاده ، توسط انتشارات ققنوس چاپ و توزیع شده است.
0 نظر